افشین صالحی , شعر کوچکـ
بیا برایِ هم کمی شعر بخوانیم من برایِ تو بخوانم وُ . . . تو برایِ او
دوشنبه، مهر ۱۸، ۱۳۹۰
خسته ام
تو به خانه اش رسیده ای وُ
من,
هنوز مسیرِ خانهِ تان
راه می روم,
انگار کلاغِ این قصه
منَ م.
افشین صالحی
...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر