دوشنبه، مرداد ۰۲، ۱۳۹۱

گاهی وقت ها


گاهی وقت ها
دلت می خواهد با یکی مهربان باشی
دوستش بداری
وَ برایش چای بریزی

گاهی وقت ها
دلت می خواهد یکی را صدا کنی
بگویی سلام،
می آیی قدم بزنیم؟

گاهی وقت ها
دلت می خواهد یکی را ببینی
شب بروی خانه بنشینی
فکر کنی
وَ کمی هم بنویسی

گاهی وقت ها...
آدم چه چیزهایِ ساده ای را
ندارد!

افشین صالحی
...

پنجشنبه، تیر ۲۲، ۱۳۹۱

قطارها دروغ می گویند


هر صبح تو را می بینم که
جایَ‌ت را جمع کرده ای وُ
برایِ خودت چای می ریزی
وَ برایِ من هم

هر وقت تو را می بینم که
دلَ‌م برای تو تنگ شده وُ
دستم را گرفته ای
وَ به سمت دریا قدم می زنی

هرشب تو را می بینم که
مرا در آغوشِ خود گرفته ای وُ
به خواب فکر می کنی

قطارها دروغ می گویند ,
تو با هیچ کدامِ شان نرفته ای !

افشین صالحی
...