افشین صالحی , شعر کوچکـ
بیا برایِ هم کمی شعر بخوانیم من برایِ تو بخوانم وُ . . . تو برایِ او
جمعه، آذر ۱۰، ۱۳۹۱
پُلها آدمها را عوض میکنند
کسی که می رود
بَرنمیگردد
پُلها آدمها را عوض میکنند
2
یاد واژههای تازه که میافتم
دلم میگیرد
تو نیستی
برای که بخوانم
!
3
تو را ماه دوست دارم
.
افشین صالحی
…
یکشنبه، آبان ۲۸، ۱۳۹۱
تو را محض دوست دارم.
دریا را دوست دارم
که تنَت را دوست داشته
هیز نداشته
کوه را
که غرورِ تو را قله نکاشته
دوست داشته
وَ جادهای که راه رفته
عرق کرده
وَ خانهیِ تو را دوست داشته
من محض دوست داشتنِ تو را،
دوست دارم
من،
تو را محض دوست دارم
.
افشین صالحی
...
شنبه
۲۷
آبان
۱۳۹۱
ساعت 23 وُ یهخورده
چهارشنبه، آبان ۲۴، ۱۳۹۱
نرو
بَرنمیگردی!
کمرِ پلها میشکند.
افشین صالحی
...
جمعه، آبان ۱۹، ۱۳۹۱
...
خودت بیا
!
این آغوش ها گنُدهاند
در دلِ کوچکم جا نمیشوند
2
شوخی که نیست
!
عشق است
نیست
3
شالی به گردنِ درخت بیانداز
سرما نخورد
پاییز شده!
4
نه با انار می رسی
نه با هلو
فصل رسیدنِ تو با خداست!
افشین صالحی
...
پستهای جدیدتر
پستهای قدیمیتر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
پستها (Atom)