افشین صالحی , شعر کوچکـ
بیا برایِ هم کمی شعر بخوانیم من برایِ تو بخوانم وُ . . . تو برایِ او
جمعه، آبان ۲۷، ۱۳۹۰
یادت نرود
باران که ایستاد
چترت را نبند ,
رنگین کمان
لبانت را , کِش می رود
ماه اَم.
افشین صالحی
...
جمعه، آبان ۲۰، ۱۳۹۰
دلت کجای ِ جهان تنگ شده
دلم شور می زند ,
اینگونه , که آسمان می بارد
حتمن
جایی دلَ ت
به کلبه پاییز ,گرفته است.
افشین صالحی
برف رد پاها را می شوید
نگران نباش
بیهوده تلاش می کند
آسمان,
برف رویِ خیال
نمی نشیند.
افشین صالحی
چهارشنبه، آبان ۱۱، ۱۳۹۰
چقدر فراموشی سخت است
خیالَ ت تخت
با این خوابی که, من دارم وُ
چشمانی که
تو ,
دنیا برایِ فرامو
ش کردنَ ت
کوتاه است.
افشین صالحی
پستهای جدیدتر
پستهای قدیمیتر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
پستها (Atom)